یک سری مسائل هستند که همیشه در ذهن من چرخ میزنند و سر و صدا میکنند. کمی به آنها فکر میکنم، کمی با دیگران مطرح میکنم و در نهایت کمی شفافتر میشوند اما در نهایت پیش خودم اعتراف میکنم که اگرچه مسأله کمی شفافتر شده است اما هنوز در هالهای از ابهام است. یعنی همهی بحثها و فکرها نمیتوانند در نهایت موضوع را از حالت کلی ابهام برایم خارج کنند.
بحث تأثیر شرایط بیرونی در زندگی آدم یکی از این بحثها برای من است. آنطور که من میفهمم همهی ما یک سری شرایط در اختیار خودمان است و یک سری از آنها توسط محیط(شامل همهی انسانهای دیگر، رابطهی وضعی خورشید، دمای هوا و .) تعیین میشوند. حداقل همه قبول داریم که اینکه امشب من چه قدر برنج بخورم انتخاب خودم است ولی اینکه چه ژنهایی در سرتاسر بدن من وجود دارند، انتخاب من نیستند.
البته باید دقت کنیم. مرز تعریف این در اختیار خود بودن و در اختیار محیط بودن مرز چندان مشخصی نیست. ما میتوانیم تمام تصیمات خود را حاصی اختیار خود بدانیم، اما میتوانیم تصمیمان در مورد خوردن یک چلومرغ چرب و چیلی را ناشی از تبلیغات پر زرق و برق شرکتهای تبلیغاتی بدانیم. یا حتی میتوانیم آن را حاصل ژنی بدانیم که باعث میشود ما نسبت به یک فرد بسیار لاغر علاقهی بیشتری به خوردن آن غذا داشته باشیم. یا میتوانیم آن را حاصل اعصابخوردیهای ناشی از محیط بدانیم که روان ما را ضعیف کردهاند. مدیری هم که بر سر کارمندش فریاد میکشد میتواند آن را حاصل این بداند که در خانوادهای عصبی بزرگ شده است و این خارج از اختیار او بوده است. به هر حال کسی منکر این نیست که شرایط ژنتیکی و محیط رشد و تولد درجاتی از تأثیر، که حداقل من نمیدانم چقدر است اما فکر نمیکنم کم باشد، در زندگی و شکل گرفتن افراد دارند.
بحث قابل توجه دیگر آن است که گاهی اوقات آنچه به آن مجبور میشویم یا آزادی که امروز تجربه میکنیم، حاصل انتخابهای گذشتهی ما بوده است یا در واقع سیستم زندگی گاهی تأخیر زیادی در پاسخ به بعضی اعمال ما میدهد و برای همین ممکن است ما فکر کنیم مجبور شدهایم اما در عمل انتخاب خودمان بوده است! یعنی روزی که میتوانستهایم جلوی کیک و شیرینی خوردن را بگیریم و ارادهی انتخاب داشتهایم و معدهمان کپچک بوده و سیگنالهای سیری را سریع مخابره میکرده تصمیم گرفتهایم تا مرز ترکیدن معده شیرینی بخوریم و حالا که دیگر معدهمان بزرگ شده است و دیر سیر میشود به سختی میتوانیم با مقادیر بسیار زیاد غذا احساس اندکی سیری کنیم و فشار روانی زیادی با کم غذا خوردن به ما وارد میشود. اما به هر حال این بزرگ شده معده حاصل همان شیرینیهایی بود که با انتخاب خود خوردیم.
البته برای اینکه فضای متن فضای ناامیدی نشود، برعکسش هم هست. به هر حال کسی که در انتخاب رشته دقت کرده و رشتهی مورد علاقهاش را انتخاب کرده است، میتواند حالا از آزادی بین گزینههایی که دوست دارد لذت ببرد و آنکه بیدقت انتخاب کرده حالا رشتهاش را دوست ندارد و از زندگی بیزار است و قوانین مختلف که تغییر رشته را محدود و سخت میکنند و گزینههای محدودی که در رشتهای که دوست ندارد چشمش را میگیرند فضای او را محدود کردهاند. به عبارتی ما گاهی در بند توری میافتیم که خود در گذشته پهن کردهایم و گاهی از نردبانی بالا میرویم که قبلا آن را برافراشته کردهایم! البته یک انسان آزاده همیشه میتواند این را بگوید که به هر حال این هم محدودیتی است که دنیا بر ما اعمال کرده که نمیتوانیم به گذشته برویم و کارهایمان را اصلاح کنیم.
این صحبتها میتواند ادامه داشته باشد
درباره این سایت